انشا 98

انشا 98,انشا پایه هفتم,انشا پایه هشتم,انشا پایه نهم,انشا پایه دهم,انشا پایه یازدهم,انشا پایه دوازدهم,انشا رایگان

انشا 98

انشا 98,انشا پایه هفتم,انشا پایه هشتم,انشا پایه نهم,انشا پایه دهم,انشا پایه یازدهم,انشا پایه دوازدهم,انشا رایگان

آخرین نظرات

۴ مطلب با موضوع «انشا پایه دوازدهم» ثبت شده است

انشا درباره مثل از دل برود هر آنکه از دیده برفت نگارش دوازدهم

مثل نویسی صفحه 27 دوازدهم از دل برود هر آنکه از دیده برفت

گسترش از دل برود هر آنکه از دیده برفت انشا از دل برود هر آنکه از دیده برفت انشا درباره از دل برود هر آنکه از دیده برفت انشا با موضوع از دل برود هر آنکه از دیده برفت گسترش ضرب المثل از دل برود هر آنکه از دیده برفت از دل برود هر آنکه از دیده برفت نگارش دوازدهم از دل برود هر آنکه از دیده برفت صفحه 27 دوازدهم انشا با مقدمه و نتیجه از دل برود هر آنکه از دیده برفت از دل برود هر انکه از دیده برفت مثل از دل برود هر انکه از دیده برفت بازنویسی مثل از دل برود هر انکه از دیده برفت بازبینی مثل از دل برود هر انکه از دیده برفت ساده نویسی مثل از دل برود هر انکه از دیده برفت از دل برود هر انکه از دیده برفت نگارش دوازدهم صفحه 27


بازنویسی مثل از دل برود هر آنکه از دیده برفت دوازدهم

مقدمه : مطمئن باشید اگر چیزی یا کسی را مدتی نبینی از خاطرت پاک میشود

اگر هم پاک نشود چهره اش از خاطرت میرود یا چهره ی او تغییر میکرد یا رفتارش تغییر میکند و …

 

تنه ی انشا : در روزگاران گذشته، در یک شهری یک خانواده که یک فرزند داشتند زندگی میکردند.

بچه ی آنها بزرگ و بزرگتر شد و پسر تصمیم گرفت که برای تحصیل و کار به شهری دور برود.

پدر و مادرش را به سختی قانع کرد که به سفر برود پس از قانع کردن آن ها، عازم سفر شد

تمام وسایل خود را جمع کرد و پدر و مادرش را بوسید و رفت.

پسر که رفت درگیر تحصیل و کار شد و چون خانواده ی او از لحاظ مادی ضعیف بودند پسر مجبور بود برای خرج تحصیلش کار کند.

چند سالی گذشت و حتی پسر یک بار به شهر خودشان نرفت که به پدر و مادرش سر بزند.

پدر و مادرش از غصه پیر شده بودند و جوانی و زیبایی خودشان را از دست داده بودند

و خبر نداشتند که پسرشان کجاست و دارد چه میکند.

بعد از گذشت 20 سال پسر تصمیم گرفت به شهر خود بازگردد و پدر و مادرش را خوشحال کند

که پسر آنها پیشرفت کرده و بهترین شغل را دارد.

به زور آدرس خانشان را پیدا کرد چون فراموش کرده بود.

به خانه رسید و در را زد و یک پیرزن بیرون آمد. پسر تعجب کرد و گفت تو کیستی که در خانه ی ما زندگی میکنی.

پیرزن جواب داد پسرم تو هستی که 20 سال است که من و پدرت چشم انتظارت هستیم.

پسر تعجب کرد و جا خورد و قبول نکرد که این پیرزن مادرش است.

اما مادرش همه ی داستان زندگیشان را برایش تعریف کرد و پسر فهمید که دوری او باعث شده که پدر و مادرش به این روز بیفتند.

پدرش رو به پسر کرد و گفت : از دل برود هر آن که از دیده برفت. پسر نادم و پشیمان بود.


نتیجه گیری : دوری در هرجایی باعث فراموشی و دل کندن میشود.

درست است فراموش کردن پدر و مادر سخت است اما اگر دیده ی خودتان را از آنها دور نگه دارید ممکن است فراموش شوند.

پس مراقب باشید که از هرچیزی چشم نپوشانید چون از دلتان میروند.



منبع : سایت مرجع انشا - آدرس این صفحه در سایت اصلی / کلیک کنید

  • رضا احمدی

متن ادبی درباره باز فیلش یاد هندوستان کرد نگارش دوازدهم

رضا احمدی | شنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۷، ۱۱:۳۵ ب.ظ

متن ادبی درباره باز فیلش یاد هندوستان کرد نگارش دوازدهم

گسترش مثل باز فیلش یاد هندوستان کرد صفحه 27 نگارش دوازدهم

مثل نویسی صفحه 27 مثل نویسی صفحه 27 دوازدهم پاسخ مثل نویسی صفحه 27 جواب مثل نویسی صفحه 27 دوازدهم مثل نویسی صفحه 27 دوازده تجربی درباره باز فیلش یاد هندوستان کرد در مورد باز فیلش یاد هندوستان کرد مثل نویسی باز فیلش یاد هندوستان کرد مثل نویسی باز فیلش یاد هندوستان کرد پایه دوازدهم مثل نویسی صفحه 27 باز فیلش یاد هندوستان کرد مثل نویسی صفحه 27 دوازدهم باز فیلش یاد هندوستان کرد مثل نویسی باز فیلش یاد هندوستان کرد صفحه 27 دوازدهم بازبینی مثل باز فیلش یاد هندوستان کرد گسترش مثل باز فیلش یاد هندوستان کرد گسترش مثل باز فیلش یاد هندوستان کرد صفحه 27

انشا درباره ضرب المثل صفحه 27 نگارش پایه دوازدهم | باز فیلش یاد هندوستان کرد



مقدمه : معنی و مفهوم اصلی این ضرب المثل این است که : به یاد چیزی یا کسی در گذشته بیفتی و شوق بازگشت به آن را داشته باشی.

تنه ی انشا : در دوران گذشته ، پسر جوانی در خانواده ای زندگی میکرد و همیشه و همه جا از هرچیزی ناامید بود و زندگی را به کام خودش تلخ کرده بود. از کودکی تا جوانی که فقط غصه میخورد و نه درسی میخواند و نه بازی میکرد نه هیچی.

مدام در فکر بود و زندگی را به خودش زهر کرده بود. بزرگ شد و زن گرفت و بچه دار هم شد. اما چنان زندگی را به خود و همسرش تلخ کرد که زنش از او طلاق گرفت و بچه هایش را هم با خود برد. این مرد جوان الان پیر شده بود و خیلی غصه داشت.

مدام گریه میکرد و زاری و اشک میریخت که چرا اینگونه شد.

خلاصه در یک روزی که پیرمرد با عصای خود به پارکی رفت و نشست و به زندگی دیگران نگاه میکرد. دید که بچه های کوچک در پارک میدوند و میخندند و شادی میکنند . نوجوانان به مدرسه میروند و با همدیگر بحث درسی داشتند و میخندیدند. جوانان را میدید که بعضی ها در سرکار بعضی ها در دانشگاه و یعضی ها هم دست زن و بچشان را گرفته بودند و آمده بودند پارک برای لذت بردن از زندگی.

به یاد خودش افتاد و آهی کشید و گفت ای جوانی یادت بخیر. فهمید که خودش باعث شده که اینطور پیر شود و زندگی را بر خود زهر کند.

نتیجه گیری : اصطلاحا در این موقع میگویند که فیلش یاد هندوستان کرده و یاد جوانی خودش افتاده است.



منبع : سایت مرجع انشا - آدرس این صفحه در سایت اصلی / کلیک کنید



  • رضا احمدی

انشا کامیابی و ناکامی صفحه 55 نگارش دوازدهم

رضا احمدی | شنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۷، ۰۶:۳۲ ب.ظ

انشا کامیابی و ناکامی صفحه 55 نگارش دوازدهم

انشا با موضوع کامیابی و ناکامی نگارش پایه دوازدهم

انشا پایه 12 درباره کامیابی و ناکامی انشا پایه دوازدهم درباره کامیابی و ناکامی انشا جالب درباره کامیابی و ناکامی انشا جدید درباره کامیابی و ناکامی انشا درباره کامیابی و ناکامی انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه 55 انشا نگارش پایه دوازدهم کامیابی و ناکامی انشا های کتاب نگارش پایه دوازدهم انشاء با موضوع کامیابی و ناکامی انشاء پایه دوازدهم درباره کامیابی و ناکامی صفحه 55 انشاء دوازدهم درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه55 کامیابی و ناکامی صفحه55 کامیابی و ناکامی کامیابی و ناکامی انشا دوازدهم کامیابی و ناکامی صفحه 55 کتاب انشا دوازدهم کامیابی و ناکامی موضوع انشا موضوع انشا درباره کامیابی و ناکامی



کامیابی و ناکامی نگارش دوازدهم صفحه 55

همه ما انسان ها دوست داریم در زندگی در همه کارهایمان به کامیابی برسیم و در هر مرحله از زندگی که با ناکامی روبرو شدیم افسرده شده و دچار پریشانی و نگرانی می شویم

کامیابی در زندگی هر کسی متفاوت است مثلا کامیابی برای من دانش آموز موفقیت در درس ها و گرفتن نمره بیست در آن ها و ناکامی در قبول نشدن درس ها و نمره نگرفتن خلاصه می شود

پدر و مادر من دوست دارند که به من در همه کارهایم به کامیابی خوبی برسم اما هر زمانی که در کاری ناکام شدم آنها من را تشویق کرده تا از این شکست برای یک پیروزی بزرگ تری استفاده کنم و همیشه هم موفق بودم.

هر کسی که در ناکامی ها به دنبال کامیابی بگردد مطمئنا به کامیابی دست پیدا خواهد کرد هر کس که در ناکامی خود بماند افسرده شده و توان خود را از دست بدهد مطمئنا به کامیابی نمی‌رسد.

هر شخصی دوست دارد که در همه کارها به کامیابی برسد و ناکام نماند مثلا به یک کارگر دوست دارد در انتهای هر روز او با موفقیت کار خود را گذرانده و پول خود را از سر کار خود بگیرد اما اگر در کاری مشکل بخورد و آن روز به کارش خاتمه دهد و سر کارگر پول او را نمی‌دهد و یک ناکامی برای کارگر به حساب می آید

اگر فکر می کنید که انسانی ناکام هستید همین الان نام خداوند بزرگ را بر زبانت بیاور و دست ها را بر زانو بگذار و بلند شو که آینده منتظر تو هست. امیدوارم همه ی دوستان و این جمع حاضر درون کلاس در تمام مراحل زندگیشان موفق و موید و سربلند باشند.

انشا پایه دوازدهم صفحه 55

درباره کامیابی و ناکامی نگارش دوازدهم انشا بنویسید


منبع : سایت مرجع انشا - آدرس این صفحه در سایت اصلی / کلیک کنید



  • رضا احمدی

شعر گردانی عشق شوری در نهاد ما نهاد پایه دوازدهم

رضا احمدی | چهارشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۲۴ ب.ظ

شعر گردانی عشق شوری در نهاد ما نهاد پایه دوازدهم

شعرگردانی صفحه 41دوازدهم عشق شوری درنهادمانهاد

عشق شوری در نهاد ما نهاد یعنی چه انشا عشق شوری در نهاد ما نهاد انشا با موضوع عشق شوری در نهاد ما نهاد حل عشق شوری در نهاد ما نهاد دوازدهم عشق شوری در نهاد ما نهاد صفحه 41 دوازدهم شعر گردانی عشق شوری در نهاد ما نهاد پاسخ شعر گردانی عشق شوری در نهاد ما نهاد شعر گردانی عشق شوری در نهاد ما نهاد صفحه 41 دوازدهم شعر گردانی عشق شوری در نهاد ما نهاد دوازدهم صفحه 41 انشا با موضوع شعر گردانی عشق شوری در نهاد ما نهاد شعر گردانی صفحه 41 عشق شوری در نهاد ما نهاد پاسخ شعر گردانی صفحه 41 عشق شوری در نهاد ما نهاد حل شعر گردانی صفحه 41 عشق شوری در نهاد ما نهاد عشق شوری در نهاد ما نهاد جان ما در بوته سودا نهاد


شعر زیر را بخوانید و برداشت خود را از آن بنویسید.


عشق، شوری در نهاد ما نهاد …..….. جان ما در بوته سودا نهاد

گفت و گویی در زبان ما افکند ………. جست و جویی در درون ما نهاد

دم به دم در هر لباسی رخ نمود ....…… لحظه به لحظه جای دیگر پا نهاد

                                                                                                           فخرالدین عراقی


پاسخ شعر گردانی :


در بیت اول : منظور از شور همان آشوب و بی قراری و غوغا است. یعنی عشق در وجود ما غوغا به پا میکند و رو و جان ما را در بوته ی عشق قرار داد.


در بیت دوم : یعنی عشق باعث شد که ما به سخن گفتن علاقه نشان دهیم و همین عشق ما را به تلاش به سوی کمال تشویق کرد.


در بیت سوم : یعنی عشق در همه لحاظ خود را نشان می دهد و ارام ارام و کم کم در تمام موجودات تجلی میکند.


مفهوم : در زندگی باید عاشق بود تا معنای زندگی را فهمید. عشق باعث میشود که سخنان گهربار و پرمعنی بگوییم و همین عشق است که ما را به سوی هدف و معشوق تشویق میکند. عشق در همه جا هست و در تمام موجودات جهان از انسان گرفته تا حیوانات وجود دارد.

عشق نماد زیبایی و تجلی است. عشق زیباست و عاشق بدنبال معشوقش.


منبع : سایت مرجع انشا - آدرس این صفحه در سایت اصلی / کلیک کنید


 جان ما در بوته سودا نهاد گفت و گویی در زبان ما افکند جست و جویی در درون ما نهاد شعر گردانی گفت و گویی در زبان ما افکند جست و جویی در درون ما نهاد صفحه 41 نگارش دوازدهم گفت و گویی در زبان ما افکند جست و جویی در درون ما نهاد دم به دم در هر لباسی رخ نمود لحظه به لحظه جای دیگر پا نهاد پاسخ شعر گردانی دم به دم در هر لباسی رخ نمود لحظه به لحظه جای دیگر پا نهاد بازبینی شعر صفحه 41 نگارش دوازدهم نگارش دوازدهم دم به دم در هر لباسی رخ نمود لحظه به لحظه جای دیگر پا نهاد شعر دم به دم در هر لباسی رخ نمود لحظه به لحظه جای دیگر پا نهاد شعر گردانی دوازدهم شعر گردانی پایه دوازدهم صفحه 41 شعر گردانی نگارش دوازدهم صفحه

  • رضا احمدی